۰۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۱:۳۶
کد خبر: ۵۹۸۴۳۵

گزارش | "کارنامه اقتصادی چهل سال سینمای ایران" در قم بررسی شد

گزارش |
نخستین نشست «بررسی کارنامه چهل‌ساله سینمای ایران» با موضوع «اقتصاد سینمای ایران پیش از انقلاب، اکنون، آینده» در قم برگزار شد.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، اولین نشست از سلسه‌نشست‌های «بررسی کارنامه چهل‌ساله سینمای ایران» با موضوع «اقتصاد سینمای ایران پیش از انقلاب، اکنون، آینده» عصر پنجشنبه دوم اسفندماه، در سالن سینما آیه قم برگزار شد.

در این جلسه سیدامیرحسین علم‌الهدی دبیر شورای سیاستگذاری سینمای هنر و تجربه کشور و امیر قادری منتقد و سردبیر وبگاه کافه‌سینما با هم به گفتگو نشستند.

امیرحسین علم‌الهدی دبیر شورای سیاستگذاری سینمای هنر و تجربه کشور گفت: از آنجا که اعتقاد دارم ریاضی خیلی شیرین است، می‌خواهم وارد بحث آمار شوم. و چون نمی‌توان در آمار چیزی را کتمان کرد، ممکن است حال دوستان کمی بد شود. نمی‌شود پنهان کرد که آمار‌های سینمایی آمار‌های خوبی نیست و صرف نظر از این که سینمای قبل از انقلاب با سینمای بعد از انقلاب در ماهیت کاملا متفاوت است، ولی به هر حال وقتی وارد شاخص می‌شویم، چیزی برای پنهان کردن نداریم.

گزارش | بررسی کارنامه اقتصادی چهل سال سینمای ایران

علم الهدی قبل از آن که وارد بحث شود از امیر قادری خواست تا او هم کلام خود را آغاز کند و با حاضرین در جلسه احوال پرسی کند، و قادری از منتقدین سینمایی بعد از تعارفات معمول اظهار امیدواری کرد که بحث با مشارکت حاضرین در جلسه پیگیری شود.

سپس امیرحسین علم الهدی بحث خود را پیگیری کرد: اگر بخواهیم اقتصاد سینمای قبل و بعد از انقلاب را از نمایی لانگ شات با هم مقایسه کنیم، باید بگوییم قبل از انقلاب مردم سالی دوبار سینما می‌رفتند، اما الان پنج سال یکبار! به طور مثال قبل از انقلاب در تهران با جمعیت دو میلیون نفر، روزی دویست هزار نفر به سینما می‌رفتند، بعد از انقلاب در تهران ده میلیونی نهایتا روزی پنجاه هزار نفر به سینما می رفتند. قبل از انقلاب ما در پانصد نقطه جغرافیایی ایران سینما داشتیم، بعد از انقلاب در یکصد و پنجاه نقطه جغرافیایی حدود چهارصدوپنجاه سالن. این در حالی است که قبل از انقلاب سی میلیون جمعیت داشتیم و بعد از انقلاب هشتاد میلیون. خب این آمار خوب نیست؛ و اگر بخواهیم این آمار را در مقیاس جهانی مقایسه کنیم باز خیلی تاسف بار است با این که وضعیت سینما در سال‌های اخیر بهتر شده است.

حلقه گمشده سینمای ایران تهیه کننده است

امیر قادری نیز گفت: اگر بعضی از سربازانی را که نمی‌دانند با مرخصی خود چکار کنند و خانم‌ها و آقایانی که امکانات تفریحی ندارند کم کنیم، فکر می‌کنم خیلی از مخاطبان حال حاضر سینمای ایران هم کم شود.

وی با بیان این که اکثر خانواده او مذهبی هستند، گفت: خاطره سینما رفتن خانواده من قبل از انقلاب خیلی بیشتر از حال حاضر است و این بخشی از فرهنگشان بود. من فکر می‌کنم سینمای ایران از ابتدا راهش را اشتباه رفت. سینما باید به عنوان صنعت تعریف می‌شد، در حالی که به خصوص بعد از انقلاب به عنوان هنر تعریف شد؛ و این تحت تاثیر موج نوی سینمای ایران بود که بعد از انقلاب قدرت گرفت.

این منتقد سینما ادامه داد که در میزگرد‌های دهه چهل اغلب کارگردان‌ها می‌گفتند که پول را به ما بدهید و نه تهیه کنندگان. همه می‌گویند مشکل سینمای ایران فیلمنامه نویس یا بازیگر یا کارگردان است. اما به نظر من حلقه گمشده سینمای ایران و موسیقی ایران و تئاتر ایران و نشر ایران و حتی رسانه ایران تهیه کننده است. در نتیجه سینمای ایران سینمایی شد که ما همچنان در حوزه رسمی نگاه بر این اساس است که ما یک هنرمندی داریم به نام کارگردان و این شخص مولف است، و یک غول بی شاخ و دمی است به نام صاحب سرمایه و تهیه کننده که کارگردان را وادار به کار غیرهنری می‌کند. پس چه بهتر که بیاییم سینما را به کارگردان‌ها بدهیم. تنها راهی که این دیدگاه‌ها بتوانند رشد کنند این بود که پول خود را از دولت بگیرند.

وی با عنوان این که می‌خواهد بحث را چالشی‌تر پی بگیرد، گفت: مثلا ما همین هفته گذشته از فیلمسازان دو بال سینمای ایران به نام‌های کمال تبریزی و مسعود ده نمکی شنیدیم که پول از هر جا که بیاید، ما باید فیلم خودمان  را بسازیم. خب این روی دیگر سکه‌ای است که هنر را در این چارچوب محصور می‌کرد و به این نقطه رسید.

سینما رفتن در کشور‌های دیگر 2 مولفه اساسی دارد؛ درآمد سرانه ملی و سرانه مطالعاتی

همچنین علم الهدی ابراز داشت: ما نمی‌توانیم بگوییم که اشتباه کردیم که وارد بحث صنعت نشدیم. در روز دوازده بهمن سال پنجاه و هفت در بهشت زهرا گفته شد که سینما یکی از مظاهر تمدن است، اما این که کارگزار‌ها در دهه اول انقلاب آدرس اشتباه دادند بحث دیگری است. اشاره آقای قادری درست بود که گفتند در اکثر نقاط دنیا سینما زیرمجموعه صنعت است نه زیرمجموعه فرهنگ. سینما یک بیزینس است و اگر این را از سینما بگیریم چیزی از سینما نمی‌ماند؛ بنابراین کسانی که در دهه شصت در مسند قدرت بودند، ترجیح می‌دادند سینما را فقط حفظ کنند و بحث صنعت شدن آن را برای دهه‌های هفتاد و هشتاد بگذارند. در زمانی که کشور درگیر جنگ بود، شاهد بودیم که دولت دلار می‌داد و نگاتیو وارد می‌کرد. البته مثل همه مدیریت‌ها ایرادات و اشتباهاتی هم داشتند.

امیرقادری در تکمیل بحث علم الهدی گفت: من فکر می‌کنم این گونه نبوده است، بلکه پیروزی یک گفتمان بوده است و این شعار مدیران آن زمان که اگر ما سینما را وابسته به قدرت مرکزی نکنیم سینما از بین می‌رود، یک اهرم بود برای آن که سینما را محدود کنیم به یک گروه خاصی که خودمان دلمان می‌خواست به آن‌ها فرصت فیلمسازی بدهیم. به عنوان مثال وقتی فیلم برزخی‌ها با بازی ملک مطیعی و فردین و ایرج قادری اکران شد، این فیلم توسط مردم پایین کشیده نشد، بلکه توسط کسانی مثل محسن مخملباف و گروه‌های مشابه این اتفاق افتاد. با پیگیری مصاحبه‌های مدیران آن دوره می‌توان گفت که این شعار که ما اگر این کار را نکنیم سینما نابود می‌شود، برای بعد از آن دوران است و اتفاقا در آن دوره به صورت تئوریک بحث این بود که اگر سینما صنعت بشود، از ارزشمداری خارج می‌شود.

وی گفت: دو گروه در سینمای ایران داریم که وابسته به یک طیف سیاسی هستند. گروه مدعی ارزشمداری و گروه مدعی هنر. در وهله اول هر دو گروه ادعا می‌کنند که برای مردم فیلم می‌سازند. اما وقتی به آن‌ها می‌گوییم چرا نمی‌گذارید مردم از طریق گیشه فیلم را انتخاب کنند، بعد از پنج جمله می‌رسد به اینجا که گروه ارزشی می‌گوید مردم گرایش دارند به فیلم‌های غیر ارزشی و از این دست فیلم ها... و گروه دیگر روشنفکر که آن‌ها هم اول با مردم شروع می‌کنند، آخر به این می‌رسند که مردم فیلم‌های شانه تخم مرغی دوست دارند؛ بنابراین هر دو حرف اول خود را نقض می‌کنند و معتقدند گروه‌های فرهنگی خاص باید بالای سر مردم حضور داشته باشند.

علم الهدی دوباره با آماردادن به بحث ورود کرد و گفت: ما بالاترین میزان مخاطب خود را در سال ۶۸ داشتیم با فروش حدود ۸۰ میلیون قطعه بلیت؛ که در آن سال حدود چهل میلیون جمعیت کشور بود. در سال ۶۹ می‌رسیم به ۶۵ میلیون. در سال ۷۰ می‌رسیم به ۵۵ میلیون؛ و این سیر نزولی ادامه پیدا می‌کند تا سال ۹۲ که می‌رسیم به هفت و نیم میلیون قطعه بلیت. با جمعیت حدود ۷۶ میلیون نفر؛ و ما به پایین‌ترین میزان مخاطب می‌رسیم. خب در دهه شصت سینما بود و تنها دو شبکه تلویزیونی. از اواسط دهه شصت کاست‌هایی آمد به نام بتامکس که مردم توانستند فیلم‌های دیگر را در خانه‌های خود ببینند. سال‌های بعد ماهواره و بعدتر اینترنت آمد و الان هم به جایی رسیده که با یک کلیک می‌توان به جدیدترین فیلم‌ها دسترسی پیدا کرد.

وی با قبول صحبت‌های قادری در مورد بحث تهیه کنندگی گفت: بله درست است که در همه جای دنیا این تهیه کننده است که سینما را به جلو می‌برد، آن هم بر اساس مولفه‌هایی که بازار برایش تعیین می‌کند. اما دو نکته است که همیشه مغفول می‌ماند. من بعد از مطالعه در مورد سینمای هفتاد و پنج کشور جهان به دو نکته رسیدم که اول آن‌ها درآمد سرانه ملی و رفاه است و دوم بحث مطالعه و نشر است. بی تعارف آن که بعد از تیرماه امسال درآمد سرانه مردم از پنج هزار دلار به دو تا دو و نیم هزار دلار رسید؛ و من کشوری را سراغ ندارم که مردم آن سالی یک بار به سینما برود و درآمد آن‌ها کمتر از نه هزار دلار باشد. یعنی شما باید پولی در جیب داشته باشید تا سینما بروید. چون اصلا تفریح کردن یعنی پول اضافه داشتن. بحث دوم بحث کتاب و اتمسفر ادبی است. باز هم من سراغ ندارم کشوری را که سرانه مطالعه در آن پایین باشد و افراد سینمارو در آن کشور زیاد باشد. در کشور‌هایی که سینما رونق دارد، غیرممکن است تیراژ یک کتاب در آن کمتر از دویست یا سیصدهزار نسخه باشد. این‌ها نکاتی است که اگر به آن‌ها توجه نکنیم ممکن است به مخاطب خود آدرس اشتباه بدهیم که چرا پیشرفت نمی‌کنیم.

وی افزود: در ظرف سال‌های اخیر به لطف پردیس‌های سینمایی ما رسیدیم به ۱۳۷ هزار صندلی. در حالی که قبل از انقلاب ۳۵۰ هزار صندلی داشتیم، که البته حدود شصت درصد سینما‌ها غیر استاندارد است و مربوط می‌شود به ساختمان‌های دهه سی و چهل. اگر بخواهیم استاندارد جهانی را رعایت کنیم باید الان در ایران هشت هزار سالن سینما داشته باشیم.

علم الهدی گفت: با این همه ما هنوز هیچ قانونی در مورد سینما نداریم. ما یک آیین نامه داریم که مربوط می‌شود به هیئت دولت. نه در مجلسی که گفته می‌شود رأس همه امور است و نه در قوه قضائیه هیچ قانونی نداریم؛ و البته در اسناد بالادستی هم حتی چیزی به نام سینما نداریم.

ما به یک رنسانس برای برای تشکیل تمدن اسلامی داریم

علم الهدی بیان کرد: شکل سیاستگذاری فرهنگی ایران، یک شکل شترگاوپلنگی دارد. یعنی ما می‌خواهیم سینما به شکل درست آن داشته باشیم؟ یا این که نمی‌خواهیم؟ و این سینما اگر قرار باشد سفارشی باشد، خب باید پول آن را بدهند تا سفارشی شود. ولی تجربه نشان داده با توجه به سرعت تحولات تکنولوژی شما نمی‌توانید خیلی با نگاه بالا به پایین حرکت کنید. صرف نظر از قدرت ادبیات، نباید از تاثیرگذاری تلویزیون غافل شویم.

وی در ادامه بیان کرد که قبول داریم تلویزیون نسبت به سینما تاثیرگذاری بیشتری دارد. چون تلویزیون در هر خانه‌ای هست، اما سینما طبق آمار فقط برای سی میلیون از جمعیت ما در دسترس است. اما وقتی شما پیچ تلویزیون را باز می‌کنیم چه چیزی به ما اضافه می‌شود؟ یا اگر به بحث آموزش و پرورش وارد شویم می‌بینیم یکی از مشکلات اصلی ما در آموزش و پرورش است. خب مگر ما می‌توانیم معجزه کنیم و بگوییم همه اتفاقات فرهنگی در سینما باید درست شود؟ به نظر می‌رسد ما به یک رنسانس برای تشکیل تمدن اسلامی داریم و با این ساختار‌هایی که به نظر می‌آید پوسیده اند، نمی‌شود کار را جلو برد؛ و اگر حرکت رو به جلویی بوده به همت یک شخص یا یک گروه است که دغدغه دارند.

علم الهدی با بیان نمونه ای گفت: سیف الله داد یک بند در برنامه سوم توسعه گنجاند که کسانی که می‌خواهند سینما بسازند می‌توانند به متراژ سینما فضای رایگان تجاری بگیرند؛ و حالا می‌بینیم پردیس‌های سینمایی به استناد آن قانون که سیف الله داد با دعوا در برنامه سوم توسعه گذاشت، الان پردیس‌های سینمایی حال سینمای ایران را بهبود بخشیده است.

تمام این حرف‌ها را در میزگرد‌های بیست سال پیش هم می‌زدیم

قادری در نقد گفته‌های علم الهدی گفت: صحبت‌های آقای علم الهدی درست است، اما مسئله این است که تمام این موارد معلول هاست. یعنی ما چهل سال است نشستیم و می‌گوییم چرا تلویزیون این طور است؟ یا سانسور به این شکل است؟ چرا سالن نمی‌سازیم؟ بالاخره این چرخه اشتباه باید یک جایی قطع شود و من فکر می‌کنم این فقط در شرایطی است که ما بتوانیم از سیستم اقتصاد دولتی فاصله بگیریم و بتوانیم وارد بازار آزاد شویم. تمام این حرف‌ها را در میزگرد‌های بیست سال پیش هم می‌زدیم. این چرخه زمانی قطع می‌شود که گروه‌های مختلف با هر عقیده و شکلی بتوانند به سینما ورود پیدا کنند. ما نه تنها از بیست یا سی سال گذشته خود جلو نرفته ایم، بلکه در قسمت‌هایی هم به عقب برگشته ایم. قضیه‌ای که قرار است این چرخه را قطع کند کجاست؟

گزارش | بررسی کارنامه اقتصادی چهل سال سینمای ایران

امیرقادری اظهار داشت: من مشکلی با پشتیبانی مالی نهاد‌ها از فیلم‌ها ندارم. مثلا در ایتالیا فیلم‌های مذهبی ساخته می‌شد که کلیسا پول آن را می‌داد. اما این فیلم باید خود را به فرهنگ کشور تحمیل می‌کرد.

علم الهدی در پاسخ به یکی از حاضران در جلسه که مقایسه سینمای ایران با سینمای چین و آمریکا را اشتباه می‌دانست، گفت: ما نمی‌توانیم خودمان را با خودمان قیاس کنیم. با آمار نمی‌شود آدرس اشتباه داد. بالاخره ما هم جزء جهان هستیم. ما وقتی سینما داریم باید خود را با معیار‌های جهانی مقایسه کنیم. معیار جهانی می‌گوید هر ده هزار نفر یک سالن سینما. الان تعداد سالن‌های سینمای ایران با امارات متحده عربی با چهار و نیم میلیون جمعیت برابری می‌کند.

قادری هم گفت: این کشور ماست که اگر راهی را اشتباه رفتیم همه با هم بودیم و قرار نیست کسی را سرزنش کنیم.

علم الهدی صحبت‌های خود را این طور جمع بندی کرد: که ما چیزی به نام سینمای آزاد نداریم حتی در آمریکا؛ و این حرف که حاکمیت هیچ دخالتی در سینما ندارد قطعا اشتباه است. یادمان باشد که اگر سینمای آمریکا به این شکل درآمده تمام ساختار‌های دولت و اجزاء دولت در خدمت سینماست و همه سینما نیز در خدمت دولت است. مشکل این است که در ایران آن جهان بینی را در مورد سینما نداریم. هنوز نمی‌دانیم منبر است؟ تفریح است؟ اقتصاد است؟ هنر است؟

قادری در پایان تصریح کرد: فیلم سینمایی آرگو فیلمی بود که قطعا نهاد‌های نظامی آمریکا پشتیبان آن بودند و متاسفانه آن قدر فیلم خوبی نبود که اسکار بهترین فیلم را بگیرد. ولی در همان آرگو یک جمله‌ای دارد که به آن تهیه کننده می‌گویند باید یک سناریو بنویسی و فیلمی بسازی که ما بتوانیم این گروگان‌های آمریکایی را خارج کنیم؛ و تهیه کننده بعد از قبول این موضوع می‌گوید، اما همان فیلم هم باید فروش داشته باشد!

گفتنی است که قرار است در آینده نزدیک با همت مدرسه اسلامی هنر ابعاد دیگری از سینمای چهل سال اخیر ایران نیز در قالب نشست‌های متنوع بررسی شود./918/ز501/س

خبرنگار: سیدمحمدحسین آل مجتبی

ارسال نظرات